از دانش همگان

در این رویه اندیشه ها و نوشتارهایی که برایم گیرا و پر معنی بوده اند را گرد می آورم خدایا: به من توفیقتلاش در شکستصبر در نومیدیرفتن بی همراهجهاد بی سلاحکار بی پاداشفداکاری در سکوتدین بی دنیامذهب بی عوامعظمت بی نامخدمت بی نانایمان بی ریاخوبی بی نمودگستاخی بی خامیمناعت بی غرورعشق بی هوستنهایی در انبوه جمعیتدوست داشتن بی آنکه دوست بدارندروزی کن. دکتر علی شریعتی، کتاب نیایش باشراب معشوقم را به یاد می‌آورم.آن قدر نوشیدم تا مست شدمآن هنگام که هنوز تاکستانی نبود.تنها اگر شراب ننوشید مرتکب گناه می‌‌شوید. در دنیا کسی که هوشیار زندگی می‌کند، جای مناسبی برایش وجود ندارد. پس آگاهی کسی که مست نمی‌میرد زایل می‌گردد. استعاره مستی از این سفر روح از پراکندگی و اندوه تا شناخت حقیقی (الهی) و از مستی فراتر از صورت گذرا سخن می‌گوید. مراتب و صور هر چه باشد تهی کردن قلب و بریدن از دلبستگی‌های دنیا، طریق زهد صوفیان است که در کلمه فنا خلاصه می‌شود. ابن فرید می‌گوید "‌اگر می‌خواهی صادق (بی‌ریا) باشی‌، بمیر." ابن فريد ديگران را ببخش نه به اين علت كه آنها لياقت بخشش تو را دارند به اين علت كه تو لياقت آن را داري كه آرامش داشته باشي. امام علي (ع) تا ترک علایق و عوایق نکنی یک سجده ی شایسته ی لایق نکنی حقا که ز دام لات و عزی نرهی تا ترک خود و جمله خلایق نکنی ابوسعید ابوالخیر و اگر قرآنى بود كه كوهها بدان روان مى‏شد يا زمين بدان قطعه قطعه مى‏گرديد يا مردگان بدان به سخن درمى‏آمدند [باز هم در آنان اثر نمى‏كرد] نه چنين است بلكه همه امور بستگى به خدا دارد آيا كسانى كه ايمان آورده‏اند ندانسته‏اند كه اگر خدا مى‏خواست قطعا تمام مردم را به راه مى‏آورد و كسانى كه كافر شده‏اند پيوسته به [سزاى] آنچه كرده‏اند مصيبت كوبنده‏اى به آنان مى‏رسد يا نزديك خانه‏هايشان فرود مى‏آيد تا وعده خدا فرا رسد آرى خدا وعده [خود را] خلاف نمى‏كند. قرآن (13/31) کار نیکان را قیاس از خود مگیر گرچه باشد در نوشتن شیر شیرآن یکی شیر است اندر بادیه وان دگر شیر است اندر بادیه آن یکی شیر است کادم می‌خورد وان دگر شیر است کادم می‌خورد! مولوی مسأله اصلی در دعا این نیست که برای خواسته‌هایمان از خدا جواب بگیریم بلکه هدف دعا این است که به‌شکل کامل با خدا یکی شویم‌. اسوالد چمبرز سرانجام کشف شد که صاحب بیمارترین افکار و خشن ترین قلبها مردانی هستند که زود به زود عاشق می شوند. روسکین وصل را چندين چه سازي كار و بار هجر زا گر مرد عشقي پاي دار عطار و قل جا الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا قرآن( اسرا/80) در آن موضع که نور حق دلیل است چه جای گفت و گوی جبرئیل است شیخ محمود شبستری- گلشن راز شرم تان باد ای خداوندان قدرت بس کنید بس کنید از اینهمه ظلم و قساوت بس کنیدای نگهبانان آزادی نگهداران صلح ای جهان را لطف تان تا قعر دوزخ رهنمونسرب داغ است اینکه می بارید بر دلهای مردم سرب داغ موج خون است این که می رانید بر آن کشتی خودکامگی موج خون گر نه کورید ور نه کر گر مسلسل هاتان یک لحظه ساکت می شوند بشنوید و بنگرید بشنوید این وای مادرهای جان ‌آزرده است کاندرین شبهای وحشت سوگواری می کنند بشنوید این بانگ فرزندان مادر مرده است کز ستم های شما هر گوشه زاری می کنند بنگرید این کشتزاران را که مزدوران تان روز و شب با خون مردم آبیاری می کنند بنگرید این خلق عالم را که دندان بر جگر بیدادتان را بردباری میکنند دست ها از دستتان ای سنگ چشمان بر خداست گر چه می دانم آنچه بیداری ندارد خواب مرگ بی گناهان است وجدان شماست با تمام اشک هایم باز نومیدانه خواهش می کنم بس کنید بس کنید فکر مادرهای دلواپس کنید رحم بر این غنچه های نازک نورس کنید بس کنید فریدون مشیری حقيقت شعر جوانمردا! اين شعرها را چون آينه دان ! آخر ، داني كه آينه را صورتي نيست ، در خود. اما هركه نگه كند، صورت خود تواند ديدن همچنين مي دان كه شعر را ، در خود ، هيچ معنايي نيست ! اما هر کسی، از او، آن تواند ديدن كه نقد روزگار و كمال كار اوست و اگر گويي‚ ”شعر را معني آن است كه قائلش خواست و ديگران معني ديگر وضع مي كنند از خود “ اين همچنان است كه كسي گويد : ”صورت آينه ، صورت روي صيقلي يي است كه اول آن صورت نموده “ و اين معني را تحقيق و غموضي هست كه اگر در شرح آن آويزم ، از مقصودم بازمانم عین القضات همدانی آبادی یک کشور از روی نسبت آزادیش سنجیده می شود نه از روی حاصلخیزیش. منتسکیو گر دست بدي بر فلكم چون يزدانبرداشتمي من اين فلك را زمياناز نو فلكي دگر چنان ساختمي كاسوده به كام دل رسيدي آسان خیام

۱ نظر: